شعر🖋 اشعار ناهید عباسی

[Saghar ✿]

در این تاپیک اشعار ناهید عباسی
قرار داده می‌شود.
*اسپم ممنوع*​

 

[Saghar ✿]

در رهگذر چهل زمستان عمر
فقط
یک خاطره ی برفی
ذهنم را
هرچند به تلخی
روشن می کند
و آن
روزی بود
که قدم هایم را
بر روی برف های بکر
تا کنار گور یک دوست
شماره می کردم

 

[Saghar ✿]

مهر او
زمزمه جویبار بود
درروزهای مکرر خالی
حال
من مانده ام
و خروش یک اقیانوس

 

[Saghar ✿]

من
از میان واژه های زلال
دوستی را برگزیده ام
آنجا که
برف های تنهایی
آب می شوند
در صدای تابستانی
یک دوست .

 

[Saghar ✿]

باز است
در تمنای نسیم
پنجره ای
و به گوش می رسد
آواز خوش زنجره ای
که حضور کوچک خود را
به جهان می بخشد

 

[Saghar ✿]

صدای پاییز بود
و آغاز بستن پنجره ها
کوچه تنها می شد
با سوت های بی وقت عشق
و تدارکی ازلی
در کار بود
تا حادثه ی عشق
در برخوردی ساده
میان بادهای گیج پاییزی
چشمان ما را تر کند .

 

[Saghar ✿]

پرده
کناری ایستاده است
و سرخی آسمان دی ماه
نوید برف می دهد
و هراسی نامعلوم
چیزی شبیه حس مرگ
دلم را می انبارد
تقویم را بر می دارم
و تاریخ تولد لاله صحرایی را
به خاطر می سپارم

 

[Saghar ✿]

کاش می دانستی
ما را مجال آن نیست
که روزهای رفته را از سر گیریم
و لحظه های بی بازگشت را
تمنا کنیم .

کاش می دانستی
فردا چه اندازه دیر است
برای زیستن
و چه اندازه زود
برای مردن
و همیشه واژه ای است پر فریب

کاش می دانستی
یک آلاله را فرصت یک ستاره نیست
و به ناگاه بسته خواهد شد
پنجره های دیدار
در اجبار تقدیر
کاش می دانستی .

 

[Saghar ✿]

مهربانترین نگاهش را
بر دیوار دل
گرمترین کلامش را
بر گوش جان
تا در زمستان فاصله
کور نماند اجاق خاطره

 

[Saghar ✿]

خاطره اش
همراه باد صبا میاد
تا در حافظه ی آینه
بر گیسوان جوانی ام
شکوفه ی نارنج بنشاند