• ✵ انجمن رمانِ بوکـــیــنــو✵

    بزرگترین انجمن فرهنگی و کتابخانه‌ی مجازی ایران!

  • تصاویر لینک‌دار
  • تصاویر لینک‌دار
  • تصاویر لینک‌دار

دفتر شــعر اشعار مسابقه رقص واژه‌ها | کاربران انجمن بوکینو

Melina.N

[مدیر تالار شعر]
Staff member
LV
0
 
Joined
Aug 19, 2023
Messages
110
سکه
546
Last edited by a moderator:
امضا : Melina.N

Melina.N

[مدیر تالار شعر]
Staff member
LV
0
 
Joined
Aug 19, 2023
Messages
110
سکه
546
واژه‌ها نمی‌میرند
قالب شعری: سپید یا آزاد

@mahban

در سرم هزار سوداست
با خودم نشستم و گفتم:
این همه صدا از چیست؟
تک به تک لغت میخواند
این یکی از آن دیگر
آن یکی از این بهتر
دور کله می‌پیچید
در سرم صدا می‌داد
لحظه‌های بی‌خوابی
می‌بَرَد زمان از یاد
مغز سخت و سنگینم
یک زمان به خود آمد
واژه‌ها چه غمگین‌اند
ساکت و تار و افسرده
گوشه‌ای زمین‌گیر‌اند
واژه‌ها چه کمرنگ‌اند
گیج و خسته و بی‌حال
از دلم چه دلگیراند
مثل کودکی معصوم
خواستار مهر من
بس که تلخ و شیرین‌اند
ناگهان به نجوایی
در سکوت و تنهایی
تک به تک سخن گفتند:
ای که یاور مایی،
جان بده به تن‌هامان
تو هنوز اینجایی
پچ پچ و نفس‌هاشان
لرزه بر تنم انداخت
همزمان قلم لغزید
خود به دامنم انداخت
آن زمان که بازی کرد
رنگ آبی و کاغذ،
واژه واژه خندیدند
پیش روی چشم من
واژه‌ها نفس دارند
واژه‌ها چه زیبا اند
گرچه خامُش‌اند انگار،
واژه‌ها نمی‌میرند
در خطوط خاموشی
انتهای بیداری
زیر آسمان شب
واژه‌ای نمی‌میرد
جان تازه می‌گیرد
 
امضا : Melina.N

Melina.N

[مدیر تالار شعر]
Staff member
LV
0
 
Joined
Aug 19, 2023
Messages
110
سکه
546
@یآس
نفر دوم مسابقه رقص واژه‌ها

اگر واژه‌ها
نبودند،
چه می‌کرد این دل پرآشوب،
با این همه
حرف نگفته؟
چه می‌ماند از شعر و لبخند؟
چه می‌ماند از گریه‌های
نوشته؟
سکوتی بلند
می‌دوید از میان نگاه‌هامان
و دنیا
به زخم نفهمیدن
عادت می‌کرد!
نه «دوستت دارم»ی،
نه «دلم تنگ است»ی،
نه حتی فریادی
که نام درد را
صدا بزند.
اگر واژه‌ها نبودند،
دل‌ها قفس می‌شدند،
پرنده‌ نداشتند،
و عشق
در گلو خفه می‌شد.
نمی‌دانستیم که این بغض شبانه
اسم دارد،
نمی‌دانستیم
فصل بارانی دل را
کسی روزی
نوشته است.
حافظ
با چشم‌های خاموش می‌نگریست؛
بی‌آن‌که غزلی از دل شب
جاری شود؛
و لیلی
هرگز نمی‌فهمید
که مجنون چرا
ماه را
در گریه‌اش می‌جوید... .
تاریخ،
خاموش می‌ماند،
شعر،
هرگز نفس نمی‌کشید،
و انسان
با تمامِ بزرگی‌اش
درونِ خود
گم می‌شد.
واژه‌ها
نه فقط صدا،
که جانِ جهان‌اند؛
با آن‌ها می‌بخشیم،
می‌سازیم،
می‌مانیم.
اگر روزی
نباشند،
ما
در هجوم سکوت
ذره‌ذره
فراموش می‌شویم... .
 
Last edited:
امضا : Melina.N

Melina.N

[مدیر تالار شعر]
Staff member
LV
0
 
Joined
Aug 19, 2023
Messages
110
سکه
546
@ساره
نفر اول مسابقه رقص واژه‌ها

اگر واژه‌ها می‌مردند، دلم در بغض، وا می‌ماند
صدایم با سکوتِ خویش،
شب‌ها بی‌صدا می‌ماند
نه شعرم در غبارِ درد، رها می‌شد پی کاغذ
نه آغوشم بدونِ حرف
چنین بی‌ادّعا می‌ماند
اگر ل*ب‌ها به وقتِ عشق، می‌ترسیدند از افشاش
دلِ تنهاترین آدم، ته دنیا، جدا می‌ماند
شبیهِ بذر، حرفی گرم اگر جان می‌گرفت از خاک
دلی بی‌سایه و رویا، اسیرِ سایه‌ها می‌ماند
اگر در چشم‌های ما
نگاهی شاعرانـه بود
جهان زندانِ بی‌معنا، اسیرِ خط‌خطی می‌ماند
نه خشمِ ناتمامِ ما، جهان را می‌درید از هم
نه لبخندِ تهی از جان، فقط نقشِ ریا می‌ماند.
اگر واژه نمی‌مُرد و دلم می‌گفت با ل*ب‌ها
کسی با حسرتِ یک "دوستت دارم" چطور می‌ماند؟
 
Last edited:
امضا : Melina.N

Melina.N

[مدیر تالار شعر]
Staff member
LV
0
 
Joined
Aug 19, 2023
Messages
110
سکه
546
@*RaHa._
نفر سوم مسابقه رقص‌واژه‌ها

«اگر واژه‌ها نمی‌مردند»
اگر واژه‌ها
در گلو نمی‌خشکیدند
و در بغض‌ها دفن نمی‌شدند،
شاید،
تو هنوز در کنارم بودی
و شعر
این‌گونه یتیم نمی‌ماند.
ما
قاتلان واژه‌ایم
با تأخیرهای مکرر،
با «نمی‌دانم‌ها»،
با «بعداً می‌گویم‌هایی»
که هیچ‌گاه نیامدند.
و حالا
من مانده‌ام
با مشت بسته‌ی جمله‌ها،
با خاکستر نامه‌هایی
که هرگز نوشته نشدند،
با اشکی
که واژه نشد
تا نجاتم دهد.
اگر واژه‌ها نمی‌مردند،
شاید
این شعر،
وصیت‌نامه‌ی عشق نبود... .
 
Last edited:
امضا : Melina.N

Who has read this thread (Total: 6) View details

Top Bottom