به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

دلنوشته عاشقانه تراژدی

  1. یاقوتِ نیلگون فام؛

    دلنوشته قشر شیفتگی | نیل‌آی کاربر انجمن رمان نویسی بوکینو

    عنوان: قشرِ شیفتگی ژانر: عاشقانه، تراژدی اثر: نیل‌آی ناظر: @آتاناز مقدمه: یادت هست هنگامی که انگشتر نگین‌دار بر انگشتانم بدل کردی، گویی سفره‌ی رنج و شیفتگی را هم برایم فراهم کرده بودی؟ سفر و سفره را با یک‌دیگر مهیا کردی و خود، به آغوش باز آسمان‌ها شتافتی و من را به سفره عزا دعوت نهادی‌. یادت هست...
  2. in other hand

    دلنوشته دستانت را به من امانت بده | اهورا تابش کاربر انجمن بوکینو

    عنوان: دستانت را به من امانت بده نويسنده: اهورا تابش ژانر: عاشقانه، تراژدی تگ مربوطه: منتخب ویراستار: @ARNICA مقدمه: در مسیر باد و سرنوشت سمت ناودان‌هایی که بی‌نامند، کمی دوستم داشته باش نظم رفتنت را بهم بریز کمی دستت را به من بده که امتداد دستانت، بندر آرامش است
  3. in other hand

    دلنوشته می‌پرسی دوستت دارم | اهورا تابش کاربر انجمن بوکینو

    عنوان: می‌پرسی دوستت دارم؟ ژانر: عاشقانه، تراژدی نویسنده: اهورا تابش تگ مربوطه: برگزیده ویراستار: @Liam (زینب سواری) مقدمه: از من می‌پرسی که دوستت دارم؟ نمی‌توانم جوابت را دهم... . نمی‌توانم با هیچ زبانی شرح دهم، راز دلم با خاموشی من، آشکار است؛ آه سوزانم از سر نهان، خبر می‌دهد. مگر مرا نمی‌بینی...
بالا